۱۰۰ جمله ضروری زبان آلمانی برای مکالمه

اگر به مکالمه زبان آلمانی اورژانسی نیاز دارید حتما این ۱۰۰ جمله ضروری زبان آلمانی را ببینید:

زبان آلمانی به عنوان یکی از پرکاربرد ترین زبان های دنیا است. سیطره آلمان به عنوان یک کشور پیشرفته و ابرقدرت توانسته ارزش آموزش زبان آلمانی را نیز برای مردم دنیا بالا ببرد. خواه هیمنطوری آلمانی را یاد می گیرید یا قصد دیدن – یا انتقال – به آلمان را دارید، آشنا شدن با برخی مقدمات زبان آلمانی نه تنها در زندگی روزمره مفید است بلکه همچنین می تواند تجربه ی شما را به طرق مختلفی افزایش دهد. پس بیایید به ۱۰۰ جمله ضروری زبان آلمانی برای مکالمه به همراه فیلم و تلفظ جملات بسیار مهم آن در این مطلب فوق العاده توجه کنید و آنها را در مکالماتتان به کار ببرید.

پیشنهاد می کنیم حتما مقاله اهمیت آموزش زبان آلمانی را بخوانید تا بیشتر با این زبان قدرتمند آشنا شوید.

جملات ضروری زبان آلمانی
جملات ضروری زبان آلمانی

مادر این پست می خواهیم شما را با ۱۰۰ جمله ضروری زبان آلمانی برای مکالمه (بله، صد مورد) آشنا کنیم. عبارات و اصطلاحات آلمانی که به شما در راهیابی تان به هنگام ماندن در آلمان کمک خواهد کرد.

از معرفی خود به دوستان یا همکاران جدید تا راهیابی در وسایل نقلیه ی عمومی یا نشان دادن به دیگران که اوقات سختی را دارید – یا قابل فهم کردن منظورتان – امیدواریم که این پست وبلاگی همه ی نیازهای مسافرتی شما را پوشش دهد!

پس بدون مقدمه چینی بیشتر، بیایید به سراغ ۱۰۰ جمله ضروری زبان آلمانی برویم که شما باید یاد بگیرید تا شبیه به یک گویشور بومی به نظر برسید!

معرفی خود و سلام کردن در زبان آلمانی

مطمئنا در این ۱۰۰ جمله ضروری زبان آلمانی برای مکالمه مهم ترین بخش به سلام و احوالپرسی و جملاتی از این دست اختصاص می یابد. راه های متنوعی برای معرفی تان در آلمانی یا سلام ساده کردن وجود دارد – برخی از آنها رسمی تر و برخی تقریباً در همه ی موقعیت ها کاربرد دارند.

این عبارات فرانسوی به عنوان نمونه ی عالی «آغازگر مکالمات» کارکرد خواهند داشت؛ مخصوصاً وقتی درباره ی اولین اقدام خود برای صحبت کردن به آلمانی با گویشوران بومی مضطرب هستید.

Guten Tag! — روز خوش!

→  این عبارت تقریباً برای همه ی ساعات روز بجز عصرها کاربرد دارد. می توانید وقتی وارد فروشگاهی می شوید، به طرف غریبه ای می روید تا آدرس یپرسید، یا با کسی در پشت تلفن حرف می زنید از آن استفاده کنید.

Guten Morgen! — صبح بخیر!

→  هم به طور حضوری و هم در پشت تلفن به کار می رود. این روش متداول و در عینحال رسمی تر برای سلام کردن به دیگران در هنگام صبح بخیر است.

Guten Abend! — عصر بخیر!

این روش رسمی برای گفتن «عصر بخیر» در آلمانی است. معمولاً اطراف ساعت شش عصر شروع به گفتن “Guten Abend” می کنید اما برخی افراد شاید زودتر از آن استفاده کنند.

شاید توجه کنید که معادل انگلیسی good afternoon” اصلاً در آلمانی وجود نداشته باشد. در عوض تا حوالی حدوداً یازده صبح از “Guten Morgen” استفاده می کنید و پس از آن باید “Guten Tag” را انتخاب کنید.

این به نوعی مسئله ی مباحثه برانگیزی در آلمانی به حساب می آید که چه زمانی باید دست از استفاده از “Guten Morgen” بردارید و چه زمانی باید شروع به استفاده از “Guten Abend” کنید. پس اگر می خواهید مطمئن باشید، همیشه می توانید از این گزینه استفاده کنید:

Hallo! — سلام!

→  این روشی رسمی تر برای سلام کردن به کسی در آلمانی است اما می تواند در هر ساعتی از روز مورد استفاده قرار گیرد.

وقتی نوبت راه های غیر رسمی تر برای سلام کردن می رسد می توانید به سادگی از Hi! استفاده کنید. — که از عبارات پرکاربرد در آلمانی محسوب می شود.

وقتی به گروهی جدید از افراد معرفی می شوید، ممکن است چند چیز از شما بپرسند، مانند:

Wo kommst du her? – اهل کجا هستید؟ (غیر رسمی)

یا

Woher kommen Sie? – اهل کجا هستید؟ (رسمی)

در اینصورت می توانید از هر کدام از موارد زیر استفاده کنید…

Ich bin aus New York . یا Ich komme aus New York. 

(برای مثال) — من اهل نیویورک هستم.

اگر صرفاً بخواهید بگویید اهل کدام کشور هستید می توانید بگویید:

Ich komme aus Amerika/Kanada/Spanien.

 — من اهل ایالات متحده/کانادا/ اسپانیا هستم.

همچنین می توانید بگویید:

Ich bin Amerikaner/Kanadier/Spanier.

 — من آمریکایی/کانادایی/اسپانیایی هستم.

توجه داشته باشید که این عبارت مربوط به آقایان می شود. اگر زن هستید عبارت صحیح این خواهد بود:

Ich bin Amerikanerin/Kanadierin/Spanierin.

بعد از معرفی ابتدایی می توانید به راحتی بگویید:

Freut mich, Sie kennen zu lernen.

از دیدن شما خوشقتم!

اگر در خطاب به جماعتی جوان تر یا در محیطی غیر رسمی تر صحبت می کنید به راحتی می توانید بگویید:

Freut mich, dich/euch kennen zu lernen.

 از دیدن شما خوشوقتم ( رفقا)!

Wie lange lebst du schon in Stuttgart?

 — چند وقت در اشتوتگارت زندگی کرده ای؟

Leben Sie schon lange hier?

 آیا (به طور مؤدبانه) مدت زیادی است که در اینجا زندگی کرده اید؟

در مورد جمله بالا خوب است بدانید:

احتمالاً با تفاوت میان “Sie” و du در آلمانی آشنا هستید — you رسمی در مقابل ‘you غیر رسمی و خودمانی.

هر موقع که شک دارید از Sie” مؤدبانه تر استفاده کنید، مخصوصاً اگر قبلاً آن فرد را ندیده اید.

معمولاً وقتی مردم با استفاده از روش صحبت غیر رسمی تر راحت هستند به شما پیشنهاد زیر را می دهند.

“Sie können du zu mir sagen”  یا Du kannst mich duzen”

که به طور تحت اللفظی «می توانی من را تو خطاب کنی» ترجمه می شود.

اگرچه این عبارت می تواند تا حدی سردرگم کننده و غیر منطقی به نظرتان برسد، برای بومیان آلمانی کاملاً منطقی است!

استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی در آلمان

امیدواریم تا اینجا از ۱۰۰ جمله ضروری زبان آلمانی برای مکالمه خسته نشده باشید و ادامه جملات را هم با دقت بخوانید. همه می دانند که آلمان سیستم حمل و نقل فوق العاده ای دارد. اگرچه این یک سنت ملّی شده که درباره ی الف) تأخیر قطارها، ب) همیشه کثیف بودن آنها، ج) سرمای زیاد یا د) گرمای زیاد درون آنها شکایت کنند اما هر فرد آلمانی دروناً قدردان این است که مجبور نیست برای رسیدن به جایی اتومبیل خود را بیرون بیاورد.

مخصوصاً وقتی شما عادت به سوار شدن در قطارها و اتوبوس های عمومی را ندارید، استفاده از سیستم حمل و نقل عمومی می تواند در ابتدا سخت باشد.

البته شما با استفاده از این عبارت مفید آلمانی نباید مشکلی در جابجایی داشته باشید! در کنار آن تعدادی عبارت دیگر را هم فراهم می کنم که شاید برای رفت و آمد در آلمان مفید باشد.

اصطلاحات مرتبط با حمل و نقل در زبان آلمانی

انواع مختلفی از قطارها در آلمان وجود دارد. شما در اغلب شهرها هم U-Bahn (“Untergrundbahn”, ‘قطار زیرزمینی’) و هم S-Bahn (“Stadtschnellbahn”, قطارهای تندروی بین شهری), را خواهید یافت و البته قطارهای منطقه ای برای سفر میان شهرهای بزرگتر به اصطلاح ICE Zug یا صرفاً ICE, تندروی بین شهری”) هم وجود دارند. قطارهای میان شهرهای متفاوت هم هستند که به سرعت قطارهای ICE نمی باشند.

این عبارات آلمانی شاید به هنگام استفاده از قطار مفید باشند:

Mit welchem Zug/mit welcher U-Bahn/mit welcher S-Bahn komme ich nach Pankow? 

کدام قطار/U-Bahn/S-Bahn را برای رسیدن به Pankow باید سوار شوم؟

Von welchem Gleis aus fährt der Zug? 

قطار کدام سکو را ترک خواهد کرد؟

Hält diese S-Bahn an der Haltestelle Feuersee? 

آیا این قطار در ایستگاه “Feuersee” توقف خواهد داشت؟

Wann fährt der Zug ab? 

این قطار چه زمانی راه می افتد؟

Ist dies der Zug/Bus nach Esslingen? 

آیا این قطار/اتوبوس به Esslingen می رود؟

Entschuldigen Sie, fährt dieser Zug/Bus nach …? 

لطفاً من را ببخشید آیا این قطار/اتوبوس به … می رود؟

وقتی برای آدرس پرسیدن به طرف غریبه ها می روید صورت مؤدبانه ی Sie” (شما) را باید همیشه استفاده کنید.

Wann fährt der nächste Bus nach Mitte? 

اتوبوس بعدی به طرف Mitte چه زمانی راه می افتد؟

محض اطلاع شما: در این مورد “Mitte” — مرکز — به منطقه ای در برلین اشاره دارد. اگر منظورتان منطقه نیست و صرفاً در مورد یک مرکز شهر صحبت می کنید، می توانید بگویید:

Wann fährt der nächste Bus in die Innenstadt? 

اتوبوس بعدی به طرف مرکز شهر چه زمانی راه می افتد؟

Was kostet ein Ticket nach Stuttgart? 

بلیط برای اشتوتگارت چقدر است؟

→ کلمه ی آلمانی “Ticket” (مشابه با انگلیسی!) می تواند برای اتوبوس و قطار به کار برود. اگر می خواهید دقیق تر صحبت کنید، می توانید از کلمه ی Zugticket (بلیط قطار) یا Busticket (بلیط اتوبوس) استفاده کنید. البته به طور کلی کلمه ی «بلیط» معمولاً برای مردم کافی است تا متوجه شوند به چه چیزی اشاره می کنید.

Ich möchte nach Prenzlauer Berg. Wie komme ich am besten dorthin

می خواهم به Prenzlauer Berg بروم. بهترین روش رسیدن به آنجا کدام است؟

Wann fährt der / nach Mitte? 

قطار/اتوبوس بعدی چه زمانی راه می افتد؟

Ein Ticket/zwei Tickets nach Stuttgart-Vaihingen bitte. 

یک بلیط/دو بلیط برای اشتوتگارت-وایهینگن لطفا.

جملات مربوط به رفتن به مکان های جدید در زبان آلمانی

یکی از مزایای شهرهای آلمانی و شهرهای کوچکتر اینست که بسیاری از نقاط و مناظر را می توان با پای پیاده جستجو کرد. برای رسیدن از نقطه ی A به B لزوماً به ماشین نیاز ندارید.

مخصوصاً وقتی در منطقه ای ناآشنا هستید مهم است که یکسری عبارات پایه را برای پرسیدن آدرس بلد باشید. من همچنین عبارات پایه برای پرسیدن زمان را در فهرست زیر شامل کرده ام  چون چیزی است که وقتی ساعت نداری یا باتری گوشی تان خالی شده است بسیار مفید خواهد بود.

Entschuldigen Sie, ich habe eine Frage. 

لطفا من را ببخشید، سؤالی دارم.

Wie komme ich zur Stiftskirche? 

چطور به Stiftskirche بروم؟

Gibt es hier in der Nähe eine Touristeninformation? 

آیا در این نزدیکی ها باجه ی اطلاعات توریستی وجود دارد؟

Kennen Sie einen Mietwagenverleih in der Nähe? 

آیا از وجود دفتر خدمات اتومبیل کرایه در این اطراف خبر داری؟

Komme ich auf diesem Weg zum Rathausplatz? 

آیا این راه به سمت Rathausplatz (میدان تالار شهر) می رود؟

Könnten Sie mir das bitte auf der Karte zeigen? 

آیا امکانش هست که این را روی نقشه به من نشان دهید؟

Gibt es hier in der Gegend interessante Sehenswürdigkeiten? 

آیا هیچ منظره ی جالبی در این منطقه وجود دارد؟

Wo ist der Bahnhof? 

ایستگاه قطار کجاست؟

Gibt es hier in der Nähe eine öffentliche Toilette? 

آیا در این نزدیکی ها دستشویی عمومی وجود دارد؟

Geht es hier lang zum Museum? 

آیا این راهِ رسیدن به موزه است؟

Geht es da lang? 

آیا در این مسیر قرار دارد؟

این راهی برای تأیید آدرسی است که پرسیده اید، مثل این می ماند که در واقع مسیر درست را می روید.

 Ich habe mich verlaufen.

 من گم شده ام.

→در نظر داشته باشید: وقتی از “Ich habe mich verlaufen” استفاده می کنید به گم شدن در حال پیاده روی اشاره دارد. به طور تحت اللفظی می توان آن را «من اشتباه قدم زدم» ترجمه کرد. اگر با ماشین در حال حرکت هستید و راه را گم کرده اید، می توانید بگویید:

Ich habe mich verfahren.

من گم شده ام (به هنگام رانندگی).

این را کم و بیش می توان به «من به اشتباه رانندگی کردم» ترجمه کرد و به طور متداول در زمانی استفاده می شود که به هنگام رانندگی گم شده اید.

Wie viel Uhr ist es? ساعت چند است؟

جملات خرید کردن به زبان آلمانی

خب! خرید کردن هم بخش مهمی از ۱۰۰ جمله ضروری زبان آلمانی برای مکالمه را مخصوصا برای خانم ها دارد. خواه در حال قدم زنی از میان بازار کریسمس آلمان هستید و به دنبال سوغاتی برای ارسال به عزیزان هستید، در خرید درمانی زیاده روی می کنید یا صرفاً می خواهید کمی خوار و بار بخرید، آگاهی از نحوه ی پرسیدن چیزهایی مشخص قطعاً مفید خواهد بود!

این عبارات آلمانی وقتی به دنبال هدیه ی عالی برای دادن به دوستی (یا به خودتان) هستید یا وقتی در سوپرمارکت خرید می کنید باید مفید باشند.

 Kann ich hier auch mit Kreditkarte bezahlen?

 آیا کارت اعتباری هم قبول می کنید؟

 Ich bin auf der Suche nach einer Mütze.

 من به دنبال کلاه زمستانی هستم.

 Haben Sie das auch in einer kleineren/größeren Größe?

 آیا هنوز این سایز کوچکتر/بزرگتر را دارید؟

 Haben Sie das auch in einer anderen Farbe? 

آیا رنگ دیگری از این را دارید؟

Ich schaue mich nur um, danke. 

صرفا دارم نگاه می کنم، مرسی.

این عبارت وقتی مفید است که فروشنده کمی بیش از حد مشتاق است.

Das steht mir leider nicht.

متاسفانه به من نمی آید.

 Könnten Sie das bitte für mich zurücklegen?

 آیا می توانید این را برای من کنار بگذارید؟

Danke, ich suche erst einmal noch weiter.

ممنون، ولی فعلاً به گشتن ادامه می دهم.

 Wie viel kostet ein halbes Kilo Kartoffeln? 

نیم کیلوگرم سیب زمینی چقدر قیمت دارد؟

 Ich hätte gerne vier Laugenbrötchen .

   من چهار رول پرتزل می خواهم.

 Nein, das ist alles, danke.

 نه، برای امروز همین ها کافی است.

Einen Moment bitte. — فقط یک لحظه لطفاً.

Nein, danke. — نه، ممنون.

Ja, bitte! — بله، لطفاً!

Danke, aber ich würde mich gerne noch ein bisschen umsehen. — ممنونم،اما مایلم کمی بیشتر به اطراف نگاه کنم.

— این عبارت می تواند در زمانی استفاده شود که واقعاً می خواهید پیش از تصمیم نهایی کمی بیشتر بگردید اما در عینحال می تواند در زمانی استفاده شود که فروشنده خیلی اصرار می کند و شما با گفتن این به طور تلویحی می گویید که قصدی برای خریدن چیزی در آنجا ندارید (بدون اینکه مستقیماً آن را بگویید). اغلب فروشنده ها وقتی می گویید «مایلم بیشتر دنبال بگردم» متوجه منظورتان می شوند.

آموزش جملات مربوط به خرید کردن در زبان آلمانی

آلمان رستوران ها و غذاهای خیابانی متنوعی دارد – از غذا خوردن در جاهای شیک تا غذاخوری های محلی مانند Döner Kebap (که غذا خوردن در آن را شدیداً پیشنهاد می کنم!) غذاهای زیادی برای کشف کردن وجود دارند.

شما در این بخش عبارات مفید آلمانی برای رزرو کردن در رستوران را خواهید یافت و عبارات مشخص آلمانی را خواهید دید که در هنگام سفارش غذا می توانید استفاده کنید.

در رستوران

Haben Sie bereits geöffnet? 

هنوز باز نکرده اید؟

برخی رستوران ها در آلمانی درهایشان را بعد از ساعت ۱۲ ظهر باز می کنند (بسته به اینکه ناهار می دهند یا شام)، پس گاهی اوقات ایده ی خوبی است که بپرسید آیا شروع به کار کرده اند یا خیر.

Ich würde gerne einen Tisch für zwei Personen für heute um sechs Uhr reservieren. 

مایلم یک میز دو نفره برای ساعت شش امروز رزرو کنم.

این معمولاً وقتی گفته می شود که تماس تلفنی می گیرید اما به صور حضوری هم استفاده می شود.

Ich hätte gerne einen Tisch für eine Person, bitte. 

یک میز یکنفره می خواهم لطفاً.

Ich/wir hätten gerne einen Tisch für zwei/drei/vier Personen bitte. 

من/ما میزی دو/سه. چهار نفره می خواهم/ می خواهیم لطفاً

Wie lange ist die Wartezeit für einen Tisch? 

چقدر باید برای این میز منتظر بمانیم؟

Haben Sie eine Speisekarte auf Englisch? 

آیا منوی انگلیسی دارید؟

Haben Sie auch eine Kinderkarte? 

آیا برای بچه ها هم منو دارید؟

Was können Sie empfehlen? 

شما چه چیزی را پیشنهاد می دهید؟

اگر بخواهید کمی دقیق تر باشید، همچنین می توانید بگویید:

Welches Gericht können Sie empfehlen? 

چه غذایی را پیشنهاد می کنید؟

Welchen Wein würden Sie dazu empfehlen? 

چه نوع نوشیدنی را با این غذا پیشنهاد می کنید؟

Haben Sie auch Spezialitäten aus der Region? 

آیا غذاهای محلی هم دارید؟

Ein kleines Bier, bitte. 

لطفاً یک نوشیدنی کوچک.

Ein großes Bier, bitte. 

لطفاً یک نوشیدنی بزرگ.

Haben Sie eine Dessertkarte? 

آیا منوی دسر دارید؟

Ich hätte gerne die Rechnung. 

صورتحساب را می خواهم.

به جای این می توانید بگویید:

Ich/wir würde/würden gerne bezahlen. 

من/ما می خواهیم پول غذا را بپردازیم.

لطفاً در نظر داشته باشید: وقتی در آمریکا هستید صورتحساب را همیشه بر سر میز می آورند ، اما وقتی در رستوران آلمانی غذا می خورید باید صورتحساب را درخواست کنید. وگرنه کارکنان فکر می کنند که می خواهید کمی بیشتر بمانید و اصلاً مزاحم شما نمی شوند.

اگر به توجه پیشخدمت نیاز دارید معمولاً تکان دادن دست یا انگشتتان (تنها با بالا بردنش روی هوا) برای جلب توجه کافی است.

جملات مربوط به غذاهای خیابانی در زبان آلمانی

آلمان غذاهای متنوعی برای عرضه دارد که می توان از دکه های ثابت در شهرهای کوچک و بزرگ یا در مغازه های کوچکتر تهیه کرد که معمولاً به قدر رستوران ها شلوغ نیستند اما غذا را به صورت بیرون بر عرضه می کنند.

چند عبارت یا اصطلاح وجود دارند که لزوماً متناسب با آلمانی باکلاس نیستند اما اغلب در گویش های به کار می روند و به اینحال وقتی نوبت سفارش غذای بیرون بر می شود شدیداً کاربردی هستند.

Ich hätte gerne eine Pommes rot-weiß.

لطفاً یک پرس سیب زمینی سرخ کرده (با سس) قرمز و سفید می خواهم.

“Pommes” (مخفف pommes frites که معادل فرانسوی سیب زمینی سرخ کرده است) عبارت عامیانه برای سیب زمینی سرخ کرده در آلمان است. Rot-weiß (قرمز-سفید) مخفف سس روی سیب زمینی هاست که یک کپه کچاپ و مایونز است. اسنک لذیذی است که اغلب در (بیرون) استخر و پارک صرف می شود و قطعاً برای کسانی که مراقب میزان کالری دریافتی شان هستند مناسب نیست.

Einen Döner “mit scharf”, bitte.

یک دونر کباب تند، لطفاً.

قبل از اینکه وارد جزئیات شوم: حواستان باشد که این جمله از نظر گرامری و واژگان اصلاً صحیح نیست.

با اینحال اگر آن را در مغازه ی دونر فروشی در آلمان به کار ببرید، همه متوجه منظور شما خواهند شد: اینکه سس چیلی تند را روی غذای تان می خواهید تا خوراک خوشمزه ی تان را لذیذ تر کند.

Ein Döner mit allem, bitte.

یک دونر با همه ی مخلفات، لطفاً.

یک اصلاحیه ی خیلی متداول برای این عبارت اینست که صرفاً بگویید “mit alles” (با همه چیز) – این هم از لحاظ گرامری خیلی اشتباه است اما در آلمانی خیلی مصطلح است و برای همین بسیاری از مردم به استفاده از آن ادامه می دهند.

Zum mitnehmen, bitte.

بیرون بر لطفاً.

Zum hier essen, bitte.

همین جا میخورم.

Bieten Sie auch Gerichte zum Mitnehmen an? 

آیا غذاهای بیرون بر هم دارید؟

جملات مربوط به پزشکی و سلامت زبان آلمانی

حالا که به اواخر این لیست ۱۰۰ جمله ضروری زبان آلمانی برای مکالمه رسیده اید، نوبت به اصطلاحات پزشکی و سلامت می رسد. واقعاً امیدواریم هیچ حادثه ی ناخوشایندی در آلمان نداشته باشید – خواه بیمار شدن و رفتن به پزشک و یا بیمارستان است یا تماس گرفتن با پلیس و درخواست آمبولانس کردن.

بهرحال فکر می کنم در این مورد قانون «پیشگیری بهتر از درمان است» به خوبی صدق می کند.

عبارات آلمانی که در زیر آمده اند برای هر سفری در خارج ضروری هستند – مهم نیست که به تعطیلاتی طولانی می روید یا اقامی کوتاه خواهید داشت.

در فایل بعدی می توانید مهمترین عبارات آلمانی را که به هنگام رویارویی با موارد اورژانسی ممکن است نیاز داشته باشید، پیدا کنید.

Können Sie mir bitte helfen? 

می توانید لطفا کمکم کنید؟

Haben Sie ein Handy? Ich brauche einen Krankenwagen. 

آیا تلفن همراه دارید؟ من به یک آمبولانس نیاز دارم.

Rufen Sie bitte einen Krankenwagen. 

لطفاً یک آمبولانس خبر کنید.

Ich hatte einen Fahrradunfall/Autounfall. 

من تصادفی با دوچرخه/اتومبیل داشتم.

Ich brauche/wir brauchen einen Arzt. 

من/ما به یک دکتر نیاز دارم/داریم. (یا: من/ما باید دکتر را ببینم/ببینیم.)

Ich bin verletzt.

من صدمه دیده ام / زخمی شده ام.

Gibt es hier in der Nähe ein Krankenhaus? 

آیا در این نزدیکی ها بیمارستان وجود دارد؟

Bitte fahren Sie mich zum nächsten Krankenhaus.

 لطفاً من را به نزدیک ترین بیمارستان ببر.

این عبارت معمولاً وقتی استفاده می شود که با راننده تاکسی صحبت کنید یا در تاکسی نشسته باشید.

Kennen Sie einen guten Hausarzt? 

آیا پزشک خانواده ی خوبی می شناسی؟

Gibt es hier in der Nähe einen Kinderarzt? 

آیا در این نزدیکی ها پزشک اطفال وجود دارد؟

Es geht mir nicht gut. 

حال خوبی ندارم.

Ich habe eine Grippe.

آنفلوانزا گرفتم.

Ich habe starke Kopfschmerzen/eine starke Migräne.

سردرد خیلی بدی دارم.

  Ich glaube, ich habe mir etwas gebrochen.

فکر کنم چیزی را شکسته ام.

Es tut mir hier weh.

اینجا درد می کند.

این معمولاً به هنگام اشاره به بخش مرتبط در بدن به کار می رود.

Ich bin auf der Suche nach einer Apotheke.

من به دنبال داروخانه هستم.

   Haben Sie auch etwas, das ich ohne Rezept bekomme?  

آیا چیزی دارید که برایش به نسخه نیاز نداشته باشم؟

Er/Sie braucht Medikamente.  

او مذکر / مؤنث به دارو نیاز دارد.

Bitte rufen Sie die Polizei.  

لطفا با پلیس تماس بگیرید.

Gibt es hier in der Nähe eine Polizeistation?  

آیا در این اطراف ساختمان پلیس وجود دارد؟

Ich bin bestohlen worden.

من در خیابان مورد حمله قرار گرفتم.

 In meinem Hotelzimmer wurde eingebrochen .

به زور وارد اتاقم در هتل شده بودند.

Mein Auto wurde aufgebrochen.  

به زور داخل اتومبیلم شده بودند.

Ich bin unschuldig! 

من بی گناه هستم!