۶ لغت زبان آلمانی که واقعاً در زبان انگلیسی نیاز داریم

آموزشگاه زبان ایران آکسفورد شما را با ۶ لغت آلمانی که واقعاً در انگلیسی نیاز داریم آشنا می کند. شاید واقعا برایتان جالب باشد بدانید که:

6 لغت آلمانی که واقعاً در انگلیسی نیاز داریم
۶ لغت آلمانی که واقعاً در انگلیسی نیاز داریم

این ۶ لغت آلمانی که واقعاً در انگلیسی نیاز داریم چه مورادی هستند؟

آن لحظه‌ای را می‌شناسید که نمی‌توانید لغتی را برای توصیف آن‌چه رخ می‌دهد یا آن‌گونه که احساس می‌کنید، پیدا کنید.

می‌تواند خیلی مأیوس کننده باشد، نه؟

یادگیری یک زبان جدید درهای ارتباط را در راه‌هایی بیش از یک روش باز می‌کند. لغتی که احساس شما را توصیف می‌کند ممکن است در واقع وجود داشته باشد- فقط در زبانی اشتباه به دنبال آن می‌گردید.

آلمانی زبانی است که برای خلاء‌هایی که انگلیسی نسبت به پر کردنش غفلت کرده است، لغات زیادی دارد. در اینجا به تعدادی از موارد دلخواهم اشاره می‌کنیم.

Fernweh – احساس خواستن برای جایی دیگر بودن

“احساس دلتنگی برای جایی که هیچ وقت نرفتی و نبودی”

آیا تا به حال این احساس را داشته‌اید که در حال حاضر جایی که واقعاً می‌خواهید، نیستید؟ کلمه‌ای برای توصیف آن وجود دارد: Fernweh که علاقه‌ای حاد به سفر را نشان می‌دهد. در جاییکه لغت آلمانی Wanderlust برای کسی استفاده می‌شود شهوت سفر دارد، Fernweh به این معناست که شما علاقه‌ای مقاومت‌ناپذیر به سفر دارید.

به معنای «دلتنگ جایی دور بودن» است، تقریباً مخالف «دلتنگی برای خانه یا وطن» است. وقتی که صرف سفر نشده باشد شما را با احساس غصه و گمگشتگی باقی می‌گذارد. شما نمی‌خواهید که یک خانه‌ی به خصوص داشته باشید- بلکه با سفر به دنیا، رفتن از جایی به جای دیگر، ملاقات با آدم‌های جدید، تجربه‌ی فرهنگ‌های جدید خوشحال خواهید شد.

Fernweh لغتی است برای توصیف خانه به دوشان واقعی و کسانی که دوست ندارند یک جا باشند، آن‌هایی که به مورد درمان‌ناپذیری از «پای بی قرار» مبتلا هستند و همیشه دوست دارند سفر کنند.

Schadenfreude  لذت بردن از بدبختی یک نفر دیگر

آیا کسی در دنیا هست که حقیقتاً از وی متنفر هستید؟ آیا هر بار که آن‌ها با بدشانسی در زندگی‌شان روبرو می‌شوند، در شادی کِیف می‌کنید؟

آلمانی‌ها برای این لغتی را ابداع کرده‌اند: Schadenfreude. به لذتی اشاره می‌کند که از بدبختی یک نفر دیگر حاصل می‌شود.

ممکن است در دایره‌ی اجتماعی به خصوص شما فردی وجود داشته باشد که مقادیر بسیار زیادی شانس خوب دارد. شما در حالت عادی اصلاً اهمیت نمی‌دهید اما آن‌ها همیشه این موفقیت‌ها را در صورت شما می‌مالند. شما تظاهر می‌کنید که برایشان خوشحال هستید، اما سوزش عجیبی از حسادت وجود دارد.

Fremdschämen– خجالتی که از تماشای تحقیر یک نفر دیگر احساس می‌کنید

در روی دیگر، Fremdschämen لغتی است برای توصیف همدردی که برای شخصی دیگر در شرایطی واقعاً تحقیرآمیز احساس می‌کنید.

آیا تا به حال در مراسم عروسی بوده‌اید وقتی‌که ساقدوش در حین اینکه حواسش پرت بوده، تلاش به صحبت کرده است؟ آن‌ها در نهایت داستان‌های شرم‌آوری می‌گویند که هیچ‌کس نمی‌خواهد بشنود یا جوک‌های مطرح می‌کنند که بامزه نیستند. شنوندگان می‌خواهند از روی تشویق بخندند اما درونشان از خجالت برای آن شخص پیچیده می‌شود. آن احساس Fremdschämen است.

Kummerspeck – وزن اضافی بدست آمده از خوردن بر اثر مسائل روحی

Kummerspeck ترجمه‌ی تحت‌الفظی شگفت‌آوری دارد- به معنای «گوشت بِیکن اندوه» است. معنای پشت آن کمتر سرگرم‌کننده است.

شما ممکن است خود را در دایره‌ی باطلی از خوردن بر اثر مسائل احساسی بیابید تا حواس خود را از احساسات بد دور کنید. Kummerspeck به چربی اضافی دلالت دارد که بر روی بدن شما به عنوان اثر جانبی این موقعیت دیده می‌شود.

Torschlusspanik – ترس از تمام شدن وقت

Torschlusspanik به «وحشت ناشی از بسته شدن در» ترجمه می‌شود، به ترس از بسته شدن همیشگی فرصت‌ها همزمان با پیر شدنتان اشاره دارد. ممکن است یک روز از خواب بلند شوید و متوجه شوید که قایق را برای کاری که همیشه می‌خواستید انجام دهید از دست داده‌اید. معمولاً برای خانم‌هایی صادق است که تجربه‌ی گذران ساعت بیولوژیکی را دارند.»

Torschlusspanik  تمام دلایل بیشتر برای تسریع در انجام کارهایی است که آرزو دارید در زندگی انجام دهید… مانند یادگیری یک زبان خارجی!

Weltschmerz – احساس بیزاری از دنیا

Weltschmerz  برای توصیف احساسی استفاده می‌شود که وقتی انتظاراتتان از دنیا به طرزی مأیوس‌کننده ناقص می‌ماند. چه نسبت به سیاست‌مداری که نسبت به امیدهای زیاد داشته‌اید یا افسردگی عمومی به خاطر حالتی از دنیا داشته باشید، Weltschmerz را تجربه می‌کنید.

احساس متداولی است که توسط هرکسی که اخبار را تماشا می‌کند حس می‌شود- و به راحتی با خاموش کردن تلویزیون حل می‌شود!