لغات انگلیسی که تنوع املایی و معنی دارند
آموزشگاه زبان ایران آکسفورد امروز قصد دارد به تلفظ و دیکته برخی کلمات انگلیسی اشاره کند. لغات انگلیسی که تنوع املایی و معنی دارند بسیار زیاد هستند اما شناختن برخی از پر کاربرد ترین ها می تواند مفید باشد.
لیستی از لغات انگلیسی که تنوع املایی و معنی دارند
همصداها کلماتی هستند که متفاوت نوشته میشوند و معانی مختلف دارند اما شبیه هم تلفظ میشوند. صدها همصدا در زبان انگلیسی وجود دارد و با اینکه خیلی زیاد بر روی بخش اسپیکینگ کار میکنید، نوشتن آنها ممکن است گیجکننده به نظر برسد. این میتواند مسائل را برای هر زبانآموزی- و خیلی وقتها هم برای گویشوران بومی- سخت کند. یک راه خوب برای پیدا کردن ارتباط بین این نوع کلمات تماشای فیلمها با زیرنویس است- خواندن کلمه و شنیدن بافت آن در زبان گفتاری میتواند بسیار مفید باشد. در اینجا یکسری از همصداهای متداولتر را که ممکن است با آنها روبرو شوید، کاوش میکنیم…
Two/too/to
- Two – a numberدو- یک عدد
E.g. There were two people مثال: دو آدم بودند
• Too – in addition; also. به علاوه؛ همچنین
E.g. She’s going to the park, tooمثال: او هم به پارک میرود
Too – an excessive amount مقداری بیش از حد
E.g. It was too muchبیش از حد بود
• To – in the direction of; towards به سمت؛ در مسیر
E.g. We’re going to the shopما به فروشگاه میرویم.
Where/ware/we’re
- Where – in, at, or going to a place or end pointدر، داخل، یا رفتن به یک مکان یا نقطهی پایانی
E.g. Where are we going? Where do you live?مثال: به کجا میرویم؟ کجا زندگی میکنی؟
• Ware – usually used as the plural ‘wares’ – goods for saleکالا- معمولاً در حالت جمع به کار میرود- کالاها برای فروش
E.g. The trader was selling his wares at the marketمثال: بازرگان اجناس خود را در بازار میفروخت.
Right/rite/write
- Right – when something is correct (opposite of wrong)صحیح- وقتی چیزی درست است (مخالف غلط)
E.g. You wererightحق با شما بود(درست گفتید)
• Right – A direction (opposite of left)راست- یک مسیر (مخالف چپ)
E.g. Turn right at the next cornerمثال: در گوشهی بعدی به سمت راست بپیچید
• Rite – a ceremonial religious actتشریفات مذهبی- یک نمایش مذهبی
E.g. The rite of baptismمثال : مراسم غسل تعمید
• Write – to produce words نوشتن- تولید لغات
E.g. Write your name on the envelopeمثال: نام خود را روی پاکت بنویسید
Buy/by/bye
- Buy – to purchase somethingخریدن- خریدن چیزی
E.g. I want tobuy a new bagمثال: میخواهم یک کیف جدید بخرم
• By – near or next to نزدیک- نزدیک یا کنار
E.g. We walked by the riverمثال: نزدیک رودخانه قدم زدیم.
• Bye – short for ‘goodbye’ goodbye’ خداحافظ- کوتاه شدهی کلمهی
E.g. I’ll see you tomorrow, bye!مثال: فردا میبینمت، خداحافظ!
Here/hear
- Here – in or at a placeاینجا- داخل یا در مکانی
E.g. We arehereمثال: ما اینجا هستیم
• Hear – To perceive or listen with the earشنیدن- دریافت یا گوش دادن با گوش
E.g. Did you hear that; can you hear me?مثال: آیا شنیدی؛ میتوانی صدایم را بشنوی؟