چطور با آلمانی ها زبان آلمانی را آموزش ببینیم؟

آموزشگاه زبان ایران آکسفورد آموزش زبان آلمانی را در هر شرایطی برایتان میسر کرده است. اما شاید بخواهید بدانید که اگر دوست آلمانی دارید و یا زیاد به آلمان می روید چطور با آلمانی ها زبان آلمانی را آموزش ببینیم؟ برای رسیدن به راه های این کار با ما همراه باشید.

چطور با آلمانی ها زبان آلمانی را آموزش ببینیم؟
چطور با آلمانی ها زبان آلمانی را آموزش ببینیم؟

چطور با آلمانی ها زبان آلمانی را آموزش ببینیم؟

شما در نهایت به آلمان می روید. چه مکانی بهتر از آن جا برای یادگیری زبان آلمانی وجود دارد؟

خب، …

مشخص شده که آلمانی ها واقعاً عاشق صحبت کردن به زبان انگلیسی هستند. در واقع، آن ها خیلی عاشق آن هستند که از هر فرصتی استفاده می کنند تا بتوانند تمرین کنند یا خودی نشان دهند.

من حتی داستان هایی از دو شخص آلمانی شنیده ام که در خارج همدیگر را ملاقات کرده و در واقع زبان انگلیسی را ترجیح می دهند…

که این برای آن ها و مهارت انگلیسی شان عالی است، اما اگر شما در حال تلاش برای یادگیری زبان آلمانی باشید این خیلی فوق العاده نیست!

به این دلیل است که ما در این پست تعدادی استراتژی را لیست کرده ایم تا شما بتوانید از آن ها برای انجام کارهای به ظاهر غیر ممکن استفاده کنید: آلمانی ها را وادار کنید که با شما به زبان آلمانی صحبت کنند.

راحت ترین چیزی که شما می توانید انجام دهید این است که به سادگی از آلمانی ها درخواست کنید تا با شما به زبان آلمانی صحبت کنند. آن ها احتمالاً فکر می کنند که با صحبت به زبان انگلیسی دارند زندگی تان را آسان تر می سازند، اما این در نهایت هیچ کمکی به شما نمی کند. پس اگر واقعاً می خواهند مفید باشند، به آن ها بگویید که چه طور این گونه باشند!

به جای این که ناامید شوید و فرصت های باارزش تمرین را هدر دهید، فقط درخواست کنید. در این جا چگونگی انجام این کار آورده شده است:

  • “Entschuldigung. Könnten Sie bitte Deutsch mit mir sprechen?”- “ببخشید، آیا لطفاً می توانید با من به زبان آلمانی صحبت کنید؟” (رسمی)
  • “Entschuldigung. Könntest du bitte Deutsch mit mir sprechen?” (غیر رسمی)

شما می توانید چیزی مانند این را اضافه کنید:

  • “Ich lerne Deutsch und brauche mehr Übung.” – “من در حال یادگیری زبان آلمانی هستم و تمرین بیش تری لازم دارم.” یا
  • “Ich bin Deutschlerner und will mein gesprochenes Deutsch verbessern.” – “من یک زبان آموز آلمانی هستم و می خواهم زبان آلمانی گفتاری خود را تقویت کنم.”

آن ها احتمالاً همچنان ترجیح می دهند که به زبان انگلیسی جواب دهند، خواه به این دلیل که خیلی عجول هستند و منتظر نمی مانند تا شما آن چه را که گفته اند پردازش کنید، یا چون نمی خواهند سرعت شان را کم کنند، یا صحبت شان را تکرار کنند، یا چون – آلمانی ها این طوری هستند دیگر – می خواهند ۱۰۰% مطمئن باشند که شما همه چیز را دقیقاً آن طور که گفته اند متوجه شدید.

اما حتی اگر آن ها به درخواست شما توجهی نکنند، همچنان می توانید صحبت خود را با آن ها به زبان آلمانی ادامه دهید! نکته ی اصلی در این جا تسلیم نشدن است!

به طور زبان دیگر، چون شما نمی توانید همیشه به مردم اتکا کنید که با شما به زبان آلمانی صحبت کنند، باید در تلاش برای اسپیکینگِ خود پر از اشتیاق باشید.

سوپرمارکت ها همه جای آلمان هستند و قیمت غذاها در کم ترین حد خود در جهان غرب است. اما بعد از این که تمام کالاهای خود را روی تسمه ی رونده گذاشتید و همان طور که صندوق دار تخم مرغ ها، شیر و نوشیدنی ها را با سرعت نور پرتاب می کند همه چیز را با عجله در نایلون های خود گذاشتید، تمرین اسپیکینگ زیادی رد و بدل نمی شود، به جز یک “Hallo” یا “Schönen Tag noch!” (“روز خوبی داشته باشید!”) که زیر لب گفته می شود! اگر شما از ورودی های خودپرداز استفاده کنید که حتی بدتر است، چون واقعاً مستلزم هیچ گونه تعامل انسانی نیست.

پس دفعه ی بعد که پنیر، نان و سبزی تان تمام شد، چرا به جای آن به بازار محلیِ خود نروید؟ حتی کوچک ترین شهرها در آلمان “Wochenmarkt” (بازار هفتگی) دارند و در شهرهای بزرگ مانند برلین شما می توانید هر روز به یک بازار متفاوت بروید.

قیمت ها احتمالاً کمی بیش تر از سوپر مارکت هستند، اما رفتن به بازار کشاورز محلیِ خود را یک سرمایه گذاری در تمرین زبان آلمانی در نظر بگیرید.

  • مخصوصاً با لبنیات و نانی که از پشت غرفه فروخته می شود شما باید از فروشنده درخواست کنید: “Ich hätte gern zweihundert Gramm Cheddar, bitte.” – “من ۲۰۰ گرم پنیر چدار می خواهم لطفاً.”
  • احتمال دارد که محصولات همیشه برچسب قیمت نداشته باشند، پس دوباره، شما باید بپرسید: “Wie viel kosten die Tomaten, bitte?” – “لطفاً قیمت گوجه ها را به من می گویید؟”
  • اگر شما درباره ی چیزی سوالاتی دارید، نمی توانید فقط روی بسته را بخوانید. دوباره، باید بپرسید: “Ist das Schweinefleisch?” – “آیا این گوشت خوک است؟” یا: “Entschuldigung, ich habe eine Allergie. Sind Erdnüsse in diesem Brot?” – “ببخشید، من حساسیت دارم. آیا این نان بادام زمینی دارد؟”
  • بعضی از این برخوردها احتمال دارد که حتی به مکالمات کوتاهی بدل شود. بله، آلمانی ها خیلی اهل صحبت های کوتاه نیستند، اما در مجموع در بازار فرصت های بیش تری برای مکالمه وجود دارد.