یادگیری زبان، پروسهای ناخودآگاه است
آموزشگاه زبان ایران آکسفورد معتقد است آموزش را باید با ضمیر ناخودآگاه خود انجام دهید. اگرچه اراده شما در این زمینه بسیار مهم است اما باید در ناخودآگاه خود بسیار به آن علاقه داشته باشید. یادگیری زبان، پروسهای ناخودآگاه است و باید به آن با دقت توجه داشت.
یادگیری زبان اساساً فرآیندی ناخودآگاه است. این کلمات را در یک پست سایت لینکداین که عضو آن هستم و شامل معلمین زبان میشود، دیدم. موضوع بحث این بود که آموزش گرامری و تصحیح اشتباه چگونه به اندازهی تصوّر سنتی بر موفقیت یادگیری زبان تأثیر ندارند.
آیا واقعا یادگیری زبان، پروسه ای ناخودآگاه است ؟ آیا علمی است؟
این مفهومی است که متخصص پیشروی آموزش زبان، استفان کراشِن Krashen در طول تحقیقات بسیار نشان داده است اما همچنان توسط معلمین زیادی به چالش کشیده میشود. اگر معلمین نتوانند به تصحیح اشتباه و آموزش گرامر بپردازند، پس چه کاری قرار است انجام دهند؟ جای تعجب ندارد که نسبت به این مفهوم، حتی با اینکه تحقیقات آن را حمایت میکند، مقاومتی از جانب معلمین وجود دارد.
در مورد خودم دریافتم که بیشتر یادگیری به صورت ناخودآگاه رخ میدهد. میتوانم وقتی را که خواندن درسهای جدید، مقالات یا کتابها لغات ناشناس کمتری دارند و شمارش «لغات معلومِ» من به رشد ادامه میدهد. البته به عنوان جواب، مقادیر بیشتری از آنچه را میخوانم یا گوش میدهم، متوجه میشوم. اما بسیاری از این لغات و عبارات جدید را بدون اینکه بدانم چگونه یاد میگیرمشان، به دست میآورم. همانطور که واضح است، حفظ کردن لغات و عبارات کمک میکند. هر از چندگاهی بازنگریِ این کلمات و عبارت حفظ شده نیز کمک میکند. با اینحال افزایش در «لغات معلومِ» من به مراتب بیشتر از تعداد لغاتی است که حفظ کردهام. واضح است که اغلب این کلمات را به صورت ضمنی یا ناخودآگاه یادگرفتهام.
هیچ وقت معتقد نبودم که صرف مقادیر زیاد زمان بر روی مطالعهی تعمدی فهرستهای لغت یا حتی سیستمهای مختلف حافظه رضایتبخش یا مفید است. من مقداری از آن و نه خیلی زیاد را انجام میدهم. به اندازهی بررسی ضمنی گرامر، اینها بخشهای جزئی یادگیری هستند. بخش کلی یادگیری زبان برای من، فرآیندی ناخودآگاه است؛ یک محصول جانبی از التزام لزتبخش من با محتوایی الهامبخش، خواندن و گوشدادن و نهایتاً صحبت کردن.