کلمات زبان اسپانیایی بدون معادل انگلیسی

آموزشگاه زبان ایران آکسفورد امروز به یک سری کلمات جالب در زبان اسپانیایی اشاره می کند. کلمات زبان اسپانیایی بدون معادل انگلیسی می تواند برای کسانی که به آموزش زبان اسپانیایی مشغول هستند بسیار مفید باشد. پس با ما همراه باشید.

کلمات زبان اسپانیایی بدون معادل انگلیسی
کلمات زبان اسپانیایی بدون معادل انگلیسی

اما کلمات زبان اسپانیایی بدون معادل انگلیسی را ببنیید:

Amigovio/amigovia

این لغت نسبتاً جدید است و بسته به بافت معانیِ مختلفی دارد، اما اغلب به یک دوست اشاره دارد که با او زندگی می کنید. Katrina era mi amigovia, pero desde que estoy con Belén no la vi más. (کاترینا دوست من بود، اما از وقتی که من با بِلِن هستم دیگر با او ارتباطی ندارم.)

Anteayer

روز قبل از دیروز، درست شده توسط ترکیب ante (قبل) و ayer (دیروز). Ese es el restaurante al que fuimos anteayer . (این همان رستورانی است که ما پریروز به آن جا رفتیم.)

Aprovechar

اگر چه این فعل می تواند اغلب به سادگی به عنوان “استفاده کردن” ترجمه شود، بیش تر مواقع یک معنای ضمنی قوی را دربردارد از این که بیش ترین سود را از چیزی ببرید. No pude aprovechar de la piscina del hotel porque prefiero la playa. (من نتوانستم از استخر هتل درست استفاده کنم چون ساحل را ترجیح می دهد.)

Bimestre

bimestre به عنوان اسم یک دوره ی دو ماهه است. El ahorro en un bimestre fue de 2,500 euros. (در دو ماه ۲۵۰۰ یورو ذخیره شد.)bimestre  به عنوان یک صفت به معنای “bimonthly” است (هر دو ماه).

Centenar

یک گروه ۱۰۰ تایی. این لغت اغلب به عنوان عددی تقریبی برای یک گروه بزرگ استفاده می شود. Un centenar de inmigrantes de origen subsahariano han intentado saltar la valla de Melilla. (تقریباً ۱۰۰ مهاجرِ sub-Saharan پریدن از روی نرده را در Melilla امتحان کرده اند.)

Concuñado/concuñada

شخصی که با خواهر یا برادرِ همسر شما ازدواج کرده باشد را concuñado  یا  concuñada می گویند. La esposa del hermano de mi esposa is mi concuñada. زنِ برادرِ همسرم concuñada من است.

Consuegro/consuegra

اگر شما یک بچه داشته باشید، والدینِ همسرِ او consuegros شما هستند. برای مثال، مادر زنِ پسرِ شما consuegra شما است. No sé si mi consuegra es mi amiga or mi enemiga. (من نمی دانم آیا مادرِ همسرِ فرزندم دوست است یا دشمن.)

Decena

درست همان طور که docena به معنای دو جین یا گروه ۱۲ تایی است، decena یک گروه ۱۰ تایی است. Puedes comprar flores por decena. (شما می توانید یک دفعه ۱۰ تا گل بخرید.)

Desvelarse

این فعل انعکاسی به نداشتن خواب  کافی اشاره دارد. Cuando nos desvelamos, el cuerpo obtiene energía de una fuente más accesible: la comida. (وقتی ما به قدر کافی نخوابیم، بدن از قابلِ دسترس ترین منبع انرژی می گیرد: غذا.) به شخصی که محروم از خواب است desvelado می گویند.

Empalagar

بیش از حد شیرین بودن، یا به معنای واقعیِ کلمه (مانند تعدادی آبنبات) یا از لحاظ استعاری (مانند شخصیت). Te voy a enseñar mi receta particular, por causa de que la original me empalaga. (من می خواهم دستور آشپزی خودم را بفرستم، چون دستور اصلی برایم طعم خیلی شیرینی دارد.)

Entrecejo

قسمت بالای بینی، زیر پیشانی و بین ابروها را می گویند. Quiero quitarme sin dolor los pelos del entrecejo. (من می خواهم موهای بین ابروهایم را بدون درد بردارم.)

Estrenar

پوشیدن، استفاده کردن، انجام دادن یا نشان دادن چیزی برای اولین بار. Estrené las zapatillas que mi marido me había regalado. (برای بار اول آن کفش های راحتی را پوشیدم که همسرم به من داده بود.) حالت اسمیِ estreno می تواند به نخستین نمایش یک فیلم یا نمایشنامه یا رویدادهای مشابه اشاره داشته باشد.

Friolento

حساس به سرما. Era friolento y se cubría los hombros con un suéter. (او نسبت به سرما حساس بود و شانه هایش را با یک ژاکت پوشانده بود.) Friolero معنای مشابهی دارد.

Estadounidense

اهل یا از آمریکا. “آمریکایی” معادل رایجی است اما گاهی مبهم است چون می تواند به شخص یا چیزی از آمریکا هم اشاره داشته باشد. La cultura estadounidense está construida por la clase media. (فرهنگ آمریکا توسط طبقه ی اجتماعی متوسط به وجود آمده بود.)

Manco

داشتن یک دست، یا از بدو تولد یا عضوی قطع شده. Un día conocí una muchacha manca. (روزی من یک دختری را با یک دست ملاقات کردم.)